متافیزیک

علوم غریبه و متافیزیک

متافیزیک

علوم غریبه و متافیزیک

آشنایی با علوم غریبه و متافیزیک

۵ مطلب با موضوع «مطالب خواندنی جالب» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

شناختی کلی از روی اول حرف نام اشخاص در علوم غریبه

 

اول هر اسم که یکی از حروف ابجد می باشد که اطلاعات نسبتا دقیقی در مورد شخص به شما میدهد .  مثلا اگرکسی اسمش احمدباشد چون حرف اول اسمش الف میباشد یک خصوصیات کلی ازاو داریم .که بصورت اختصاربعرض میرسانم."

لازم به ذکراست شناخت کامل هرشخص بستگی به روز یا شب .صبح یا بعداظهر .وزمانی که بدنیا می آید بیشترمیتوان ازخصوصیاتش را فهمید اما مادراینجا بصورت کلی اوردیم .(برگرفته ازکتاب شریف میردامادکبیر)

الف:فردی است خوش اخلاق و خوش رفتار و در باطن میانه رو و با همه کس ملاحظه می نماید.خونگرم است و زود صمیمی می گردد.

 

البته همیشه در بحث و گفتگو نیز شرکت دارد. پیراهن سیاه نمی تواند بپوشد و نا میمون است.رنج بسیار می کشد.بیماریش بیشتر در گردن درد و پهلو درد است.

 

ب: فردی خوش قیافه رفیق باز و خوش اخلاق است.البته کمی هم مغرور می باشد.جیب او همیشه خالی و اگر پول داشته باشد خوب خرج می کند.

 

پ: این گونه افراد قانع هستند گرچه گاهی زبان به گله و شکایت باز می کنند اما روی هم رفته دارای طبعی خوب می باشند و زیاده خواه نیستند این خاصیت باعث می شود که افراد زیادی از آنها سو استفاده کنند. 

                                                                                        

ت: این افراد افرادی هستند خوش چهره و خوش اخلاق و البته تا حدودی هم کم خواب و هر گاه مرتکب گناهی شوند سریعا توبه می کنند و اگر دل کسی را برنجاند بسیار نگران می شود و سریع می خواهد از آن فرد دلجوئی کند. همیشه احساس تنهائی می کند و در ورای تمام خوبی هائی که دارد  بسیار مغرور است و شاید دلیل تنها ماندنش نیز همین است.

 

ث: این فرد در زندگی ثابت قدم و پر اراده می باشد و در هر کاری نیز ثابت قدم است. پیشانی اینگونه افراد معمولا بلند و پهن می باشد. و ابروانشان معمولا به صورت کمان می باشد. و در زندگی هرگز محتاج کسی نمی باشند و از این بابت بسیار شانس آورده اند.

 

ج: این فرد گاهی از درد در ناحیه شکم رنج می برد. و این بیماری هر چند وقت یکبار در او بروز می کند این افراد دو وجهه دارند یا سیاه چهره و قوی استخوان و یا سفید پوست و با اندامی مزون هستند گاه سرگردان و آشفته هستند و گاه از کار خود حیران و درمانده بهتر است قبل از تصمیمات خود بهتر فکر کنند.  

 

چ:اینگونه افراد معمولا گاه دچار استرسهای زود گذر می شوند که همین استرسها گاهی بهانه ای برای یک بیماری زود گذر می شود.این بیماری ممکن است گاه زخم معده باشد و گاه یک درد ساده در ناحیه جناق سینه مشکل این افراد اعتماد زود هنگام به افراد است. افرادی هستند خون گرم با احساساتی بسیار قوی .

 

ح:هرگاه اول اسم شخصی با حرف ح شروع شود او فردی باشد زیبا و خوش اخلاق وحق گو ،گاه کینه ای و این کینه ای بودن به این دلیل است که حرف را در دل نگه می دارد و همیشه در دل در بحث و جدل و جنگ به سر می برد.

 

خ: چنین افرادی معمولا چشمانی درشت با محبت مقرراتی زیبا چهره کم رزق و روزی وهرچه که سعی می کنند روزیشان بیشتر شود موفق نمی شوند ،اینگونه افراد معمولا قدرت عشق بالایی دارند وگاه در کارها تنبلی می کنند که برای موفقیت باید این کار خود را ترک کنند .

 

د: این افراد معمولا با دیانت پرفکر همراه با پیشانی پهن و بلند می باشند ،جنگجو هستند و قدر مال دنیا را نمی دانند و همیشه در حال ترقی و پیشرفت می باشند .

 

ذ: فردی است عابد و مومن و خدا ترس همیشه در زندگی میانه روست وخون گرم می باشد در کارهای خود موفق می شود و همیشه در حال ترقی و رشد به سر می برد اگر کاری انجام نشود استدلالش این است که خدا نخواسته است .

 

ر: این فرد باید بسیار مراقب خود و پشت سرش باشد زیرا بیشتر از نصف آشنایان وی پشت سر او بد گویی می کنند ، فردی طمع کار نیست اما اینگونه نشان می دهد اگر ایمان خود را حفظ کند به هر مقام و منزلتی که بخواهد می رسد ،این فرد خوشگذران است و همیشه از مال و پول دنیا تهی است.

 

ز: فردی خوش اخلاق با محبت اما در کار مقرراتی است ،در زندگی برای او جادو می کنند و همیشه سحر و جادوی وی با خاک مرده همراه است ، نزدیک به نیمی از افراد که با ز اسمشان شروع می شود در زندگی خود شکست می خورند آن هم شکستی بزرگ و از درد سر  و زانو در عذابند.ونسبت به زندگی دلسرد برای همین باید مراقب بد خواهان خود باشند.

 

ژ: گاه به قمار علاقه زیاد دارند البته شانسی در قمار کردن ندارند و همیشه بد شانسی می آورند ،در ابتدای زندگی با مشکل مواجه می شوند اما از اواسط زندگی در موقعیت خوبی قرار می گیرند بهتر است در صحبت با دیگران به موقعیت خود اشاره ای نکنند زیرا چشم خواهند خورد .

 

س:هرگاه اول اسم شخصی حرف س باشد او فردی بسیار پر استعداد است همین طور با ذوق و سلیقه و همیشه بهترین اجناس را انتخاب می نماید مغرور و متکبر و عشقی می باشد و هر کاری را که میل داشته باشد انجام می دهد گاه با اطرافیان خود

 

 

 و لجبازی به سر می برد اگر عصبانی شود آتشین مزاج میگردد و همیشه در چشم همه عیان و پر هیبت جلوه می کند.

 

ش: چنین فردی مشفق و مهربان و خونگرم است اما اگر عصبانی گردد جنگجو و کینه ای و زبان او تلخ می گردد جالب است بدانید اگر در دنیا ضرر و زیان به او می رسد از دست زبان و رک گوئی هایش می باشد.به چنین فردی توصیه می شود دست از لجبازی برداشته و کمی سیاس

 

ت داشته باشد تا در زندگی موفق گردد چرا که حیف است.

 

ص:این افراد معمولا دهان بین و حرف شنو هستند البته ساده هم می باشند به طوری که اگر کسی حرفی به آنها بزند سریع باور می کنند. البته که این افراد نترس و بی باک هم هستند و محبت فراوان دارند و همیشه در حال ترقی هستند و از فکر خود هم استفاده می کنند.                                                                                 

 

ض: فردی خوش اخلاق و زیرک و دانا و کینه توز و البته به طرز ماهرانه ای می تواند نگرانی و ناراحتی خود را پنهاه نماید و جلوه نمی دهد پیشانی او پهن است و اغلب ابروهایش دارای حالت می باشد. در کارهایش بسیار دقیق است . هرگز یاد خدا را فراموش نمی کند و به دنبال هر کار زشتی توبه می نماید. او فردی زرنگ محسوب می شود.

 

ط: اگر  پیشنهادی به شما می نماید از سر خیر خواهی است. او پاک نیت است و در حد لزوم نیز خوش اخلاق است باید یادش باشد که پیراهن سیاه برای او خوش یمن نیست و نباید از آن استفاده کند. تنها بدی او این است که گاه فردی خوش گذران خواهد شد.

 

ظ:فردی با اسم ظ  ظاهر و باطنش یکی است او خشک و مقرراتی می باشد البته می کوشد به ظاهر خوش اخلاق باشد. اطرافیان معمولا پشت سر این افراد بد گوئی می کنند اگر بر روی سینه خود خال داشته باشد نشان اقبال و خوش شانسی او است او به دنبال دوست می رود  و دوست دارد اگر جائی برای تفریح می رود با دوستان خود برود.

 

ع:چنین فردی بلند مرتبه زیبا و خوش اخلاق است او پرگذشت و بخشنده است مال دنیا برایش هیچ است و قدر مال دنیا را نمی داند. پایبند خانه و زندگی است ازدواج با چنین فردی خوش یمن است. گرچه بهتر است سعی کنید ناراحتشان ننمائید.

 

غ: این فرد زیبا چهره است اگر چه زیبا بودن او در میان خشکی اخلاق و ظاهر مقرراتی اش گم می شود در وجود خود احساس یک جور نا امیدی و دلتنگی خاص می نماید. گاه در فکر فرو می رود و به آینده و گذشته خود می اندیشد او زندگی را با صلح و صداقت دوست دارد.

 

ف: این فرد گاه آتشین مزاج شدرد می شود و گاه از ناحیه معده درد دچار بیماری می گردد باید مراقب معده و سر درد های خود باشد در زندگی چندین بار شکست می خورد البته تمامی این شکستها عشقی نمی باشد او با عبادت کردن به مقام و منزلتی خوب خواهد رسید اگر خداشناس باشد به نفعش خواهد بود.

 

ق: این فرد قادر و دانا و توانا و زیرک است در هر کاری نقشه می کشد تا کارش درست به جلو رود هم زیباست و هم خوش اخلاق البته یک بدی دارد گاهگاهی بسیار با ملایمت رفتار می کند و گاهی هم با خصومت زیاد بهتر است در رفتار با این گروه از افراد جانب احتیاط را رعایت کنید.

 

ک: این فرد قدرت نفوذ زبانی قوی دارد. می تواند با زبان افراد را از خود برنجاند اما بهتر است این کار را انجام ندهد معمولا در چشم افراد خوش می درخشد در حال ترقی و فعالیت نیز می باشد و امیدوار است که به جاهای بلندی برسد که این امیدواری کاملا به جاست و خواهد رسید.

 

گ:هرگاه اسم شخصی با حرف (گ) شروع شود او در زندگی آدم موفقی می شود. اما دارای مشکل مهمی در آینده اش می شود لازم نیست بگویم که نباید خودش رو ببازد چون خیلی راحت از پس مشکلاتش بر می آید اما باید اعتماد به نفسش را حفظ کند در زندگی ممکن است به او ارث هم برسد ارثی که اصلا انتظارش را ندارد باید مواظب بدگویان اطرافش هم باشد. او حسود زیاد دور و بر خودش دارد. که به نفعش نیست.

 

ل:این فرد معمولا زیبا چهره است و خوش اخلاق اما یک مشکل بزرگ دارد و آن یکدندگی اش است که البته سر چشمه از غرور خاص خودش است گاهی از اوقات دوست دارد تنها باشد و در تنهائی به گذشته و حال خود فکر کند. قدر مال دنیا را نمی داند و  در مورد اطرافیانش تعصب خاصی دارد.

 

م: چنین فردی خوش اخلاق و خون گرم و نترس است خوش اخلاقی را به ارث برده است البته اطرافیانش همیشه پشت سر او بد گوئی می کنندو در روبرو تعریف و تمجید را از او دریغ نمی کنند . این فرد زیبایی خدادادی دارد که گاه با چشمان درشت همراه است زود عصبانی می شود که اگر  می خواهید زیاد او را عصبانی نکنید از کارهایش ایراد نگیرید و در کارهایش گاه تقاضای کمک دارد.

 

ن: هر گاه شخصی با (ن) اسمش شروع شود کینه توز و دمدمی مزاج می شود گاهی اوقات بسیار خوب و گاهی هم بد اخلاق می باشد. او اصولا آدم خشک و مقرراتی است البته در قضاوت کارش حرف ندارد و همیشه حق را به حق دار می رساند. دوست ندارد کسی را رنجیده ببیند. این فرد در شغل نظامی هم موفق می شود.

 

و:

 

این فرد در کل آدم صادقی با خود و دیگران است و همیشه در حال کمک به افراد می باشد ولی از زبان بد در امان نیست و  از ناحیه سر مشکل دارد و سر درد های بدی نیز می گیرد. بهتر است مواظب غرور خود باشد.

 

ه: چنین فردی همیشه مورد امر و نهی دیگران قرار می گیرد . البته او دارای چهره خوب نیز است. ولی با تند خویی و مزاج آتشینی که دارد باعث طبع گرم در او می شود باید حتما دقت

 

 کند که لباس سیاه بر او نا مبارک است او دوست دارد رفاقتش در دیگران همیشگی باشد و رنج و محنت زیاد می کشد و قدر نال دنیا را ندارد.

 

ی: و بالاخره حرف (ی) این فرد ایده ها و فکرهای جالبی در سر دارد او با هر کس در بیافتد غالب او می شود. گاهی بسیار خوب و گاهی بسیار خشک و مقرراتی می شود از لحاظ شکم گاه درد می کشد و در مورد هیکل بیشتر چهار شانه است عاشق افراد راستگو است و برای آنها ارزش قایل است .

  • سید بهروز محمدی
  • ۰
  • ۰

‍ ‍ﺯﻣﯿﻦ، ﻣﮑﺎﻧﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﺎﺩﮔﯿﺮﯼ ﺍﺳﺖ

mata-uang-surga-mojok

ﺟﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭﺱ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ،ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﮑﻞ ﮐﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﺎ،ﺑﺎﺯﺗﺎﺑﯽ

ﺩﻗﯿﻖ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺩﺭﻭﻥ ﻣﺎﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻧﺘﺎﻥ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﻫﺴﺘﯿﺪ،ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﺧﺸﻢ ﭼﻨﺎﻥ ﺩﺭ

ﺍﻋﻤﺎﻕ ﻭﺟﻮﺩﺗﺎﻥ ﻣﺪﻓﻮﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﯽ ﺧﺒﺮ ﺑﺎﺷﯿﺪ،ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺗﺎﻥ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ را جذب ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ کرد.

زیرا آﻧﻬﺎ ﺧﺸﻢ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﺷﺪﻩ ﯼ ﺩﺭﻭﻧﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﺗﺎﺑﺎﻧﻨﺪ.
و ﺍﮔﺮ ﭘﯿﻮﺳﺘﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﺩﺍﺋﻢ ﺑﺎ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻫﺎﯾﺘﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﻮﺍﺧﺬﻩ ﻗﺮﺍﺭ

ﻣﯽ ﺩﻫﯿﺪ کسانى ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺟﺬﺏ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﺤﻘﯿﺮ ﺷﻤﺎ ﻭ ﺣﺘﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺿﺮﺑﺎﺕ

ﻓﯿﺰﯾﮑﯽ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ، ﻫﻤﯿﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ.
ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻥ،ﺍﯾﻤﻦ، ﻣﺤﺒﻮﺏ ﻭ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻣﻦ ﻭ

ﺷﺎﺩﻣﺎﻧﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ، ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺍﺣﺎﻃﻪ ﺍﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ.
ﺗﻤﺎﻣﯿﺖ ﺩﺭﻭﻥ ﺗﺎﻥ ﺑﺎ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺷﻤﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻣﻄﺎﺑﻘﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.

💯 ﮐﺎﺋﻨﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻃﻮﺭﯼ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺗﻨﻈﯿﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ

ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻏﺮﺍﻕ ؛ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ ﺍﺳﺖ،ﺩﺭ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻧﯿﺰ.

ﺑﺪﻥ ﺷﻤﺎ هم آﯾﻨﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺍﻋﻤﺎﻕ ﻭﺟﻮﺩﺗﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻏﻠﺐ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﺩﺭﻭﻧﯽ ﻭ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻫﯽ

ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻣﻨﻌﮑﺲ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺍﮔﺮ هر بخش بدنتان دردی سراغ دارید کاملا ﺍﻣﮑﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ

ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ برای فهم موضوعی خاص این درد را ایجاد کرده اید❗️
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺷﮕﻔﺖ ﺍﻧﮕﯿﺰ ﺯﻣﯿﻦ، ﻓﺮﺻﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﻣﺪﺍﻭﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﺎﺩﮔﯿﺮﯼ ﻣﺎ ﭘﯿﺶ ﻣﯽ آورد.
🔸 با تغییر الگوهای فکری شما
طرح اجرایی کاینات برای شما عوض میشود.

کانال
@doaanevic786

  • سید بهروز محمدی
  • ۰
  • ۰

‍ موانع خودرا کشف وافکار خود را عوض کنیدenergy-healing

هر کسی موانع خاص خود را دارد. هر خاطره ی بد، هر چیزی که شما را می ترساند،

همه تردیدهایی که هنگام ناامید شدن در شما ریشه زدند، فریب، رها شدن از جانب فرد

مورد اعتمادتان و همه ی حس بی ارزش بودنی که موقع انتقاد از شما، احساس کردید.

شکست در تلاشی که به آن ایمان داشتید یا نمرات بد مدرسه، همه ی این تجربه ها،

باورها و مشاهدات منفی به مقاومت شما در برابر دریافت پول بیشتر افزوده‌اند.

برای مثال شاید بگویید دوست دارید ثروتمند باشید، اما اگر ضمیرناخودآگاه شما به طور

مطلق از ثروتمند بودن پرهیز کند یا حتی برای آن تلاش هم نکند، ثروتمند نمی شوید.

این بخش از ضمیر ناخودآگاه شما پٌر از باورها و هیجانات برنامه ریزی شده مربوط به پول

است که به حقیقت مطلق شما تبدیل شده است. این کدها بر اساس منطق و دلیل نیست.....

 

@doaanevic786

  • سید بهروز محمدی
  • ۰
  • ۰

نکاتی در مورد سحر و جادو و عملکرد آن و نظرات مختلف
 

100 نکته مهم در رابطه با سحر و جادو (جادو و جنبل)

نکات مهم در رابطه با جادو و جنبل

سحر و جادو در دین مبین اسلام حرام میباشد و بسیاری از کلاهبرداران با سئو استفاده از خصوصیات اخلاقی به شیادی و کلاهبرداری از افرادی که جهت سحر و جادو مراجعه میکنند میپردازند.

 

جهت رفع مشکلات در زندگی و کار دست به دعا ببرید و با تلاش خود و کمک خداوند موفق خواهید شد.

 

در اینجا جنبه های تاریخی و انواع سحر و جادو و نکاتی مهم در رابطه سحر و جادو را بررسی خواهیم کرد :

 

1» نظر اسلام در مورد سحر و جادو چیست؟
سحر در لغت به معناى کار لطیف، ظریف و عجیبى است که علّت آن مخفى است و درعرف شرع به کارى مى‏گویند که سبب و علّتش مخفى باشد و انسان خیال کند که واقعیت دارد، ولى خدعه و فریب‏کارى باشد. بحارالأنوار، ج 56، ص 277.
 
2» اقسام سحر:
الف» سحر اسباب مادى محسوس:
این سحر جزء علوم غریبه شمرده مى‏شود، مانند کسانى که به خوردن زهر و مانند آن عادت کرده‏اند و سموم در آن‏ها اثر نمى‏گذارد و اینکار غیر عادى در اثر تمرین صاحبان این حرفه انجام مى‏گیرد.

 

ب» سحر اسباب مادى غیر محسوس:
دراین سوگند ساحران کارهاى مادى حیرت انگیز انجام مى‏دهند. این امور مستند به یک سلسله علل و اسباب طبیعى و مادى است، ولى در اثر سرعت عمل، محسوس ما نیست، مانند کار شعبده بازان.

 

ج» سحر با اسباب معنوى:
این سوگند در اثر قدرت اراده و روح است که مى‏تواند کار غیر عادى نظیر پیشگویى و ارائه غیب «خواه غیب مکانى و خواه غیب زمانى یعنى حادثه‏اى را راکه اکنون در آن مکان غایب یا حادثه‏اى راکه در زمان آینده اتفاق مى‏افتد» انجام دهد. البته این سوگند گاهى مطابق با واقع و گاهى غیر مطابق با واقع است.
ارتباط با جنیان و یارى گرفتن ازآن‏ها در امور سحرآمیز مى‏تواند از این سوگند باشد.

 

3» در اسلام از یادگیرى سحر و انجام دادن اعمال سحر و جادوگرى به شدت منع شده و از نظر تمام فقهاى اسلام یاد گرفتن و انجام اعمال سحر و جادوگرى حرام است.

 

4» امام على«ع» مى‏فرماید: »کسى که سحر بیاموزد، کم یا زیاد، کافر شده است و رابطه او با خداوند به کلّى قطع مى‏شود. «وسائل الشیعه، ج 12، باب 25»

 

5» یادگیرى سحر به قصد ابطال آن اشکالى ندارد، بلکه گاهى بعنوان واجب کفایى مى‏بایست عدّه‏اى سحر را بیاموزند تا اگر مدّعى دروغگویى خواست از این طریق مردم را اغفال یا گمراه کند، سحر و جادوى وی را ابطال نماید و دروغ مدّعى را فاش سازند.

 

6» یکى از ساحران و جادوگران که در برابر انجام عمل سحر، مزد مى‏گرفت، خدمت امام صادق«ع» رسید و عرض کرد: حرفه من سحر بوده است ودر برابر آن مزد مى‏گرفتم. خرج زندگى من از همین راه تأمین مى‏شد و با همان درآمد، حج خانه خدا را انجام داده‏ام، ولى اکنون آنرا ترک نموده و توبه کرده‏ام. آیا براى من راه نجاتى هست؟ امام صادق«ع» فرمود: »عقده و گره سحر را باز کن، ولى گره جادوگرى مزن«.وسائل الشیعه حدیث 1، ص 105.

 

7» بنابر این از آیات و روایات استفاده مى‏شود که سحر واقعیت دارد و قرآن نوعى از سحر را قبول کرده و مى‏فرماید:
« ما هم بضارین به مِن أحد إلا بإذن اللَّه؛بقره «2» آیه 102 نمى‏توانند به واسطه سحر به کسى ضررى رسانند مگر به اذن خدا«.

 

8» پس معلوم مى‏شود که سحر واقعیت دارد و نمى‏توان وجود آنرا انکار کرد یا به خرافات نسبت داد، چه در گذشته و چه در امروز.

 

9» این حکم اسلامى مانند بسیارى از احکام دیگر موارد استثنا دارد، از جمله فرا گرفتن سحر براى ابطال ادّعاى مدّعیان دروغین و یا براى از بین بردن اثر آن در مورد کسانى که آسیب دیده‏اند.

 

10» سحر و جادو و پیشگویی آینده و دعا هر کدام چه جایی در اسلام دارند؟
پاسخ:
چنان چه از قرآن استفاده می شود سحر و جادو یقیناً وجوددارد ودر احکام اسلامی سحر از گناهان کبیره و بزرگ بوده و حکم ساحر سحر کننده اعدام است و تعلیم و تعلّم سحر نیز حرام میباشد، البته به جز موقعی که برای باطل نمودن سحر ازآن استفاده گردد؛ به این معنی که تعلیم سحر برای باطل نمودن سحر حرام نیست.

 

11» و اما دعا، دریایی بیکران و گنجینه ای تمام نشدنی است که انسان رابه آفریننده خود پیوند می دهد و هر کس به مقدار ظرفیت و بزرگی خود بهره ای ازآن دارد. البته دعاها دارای مراتب و آثار مختلفی هستند و استفاده از دعاهایی که از معصومین علیهم السلام و از طرق صحیح به ما رسیده اند، ما را در رسیدن به مقصود یاری می دهد.

 

12» در تاریخ اسلامی پیشگویی عده ای از بزرگان و مقربین درگاه الهی، از جمله شاگردان اهل بیت علیهم السلام، آمده است اما این‌که هر شخصی که ادعای این مکارم را دارد راستگو است و دچار تخیلات بیمار گونه و یا الهامات شیطانی نیست، امر دیگریست. منبع: پایگاه حوزه

 

13» جادوی عام یا جادو در معنای کلّی، به معنای هر عمل عجیبی ست. اصطلاح انگلیسی فنون سحرآمیز«به انگلیسی«witchcraft شامل قسمتی از اینگونه پدیده هاست. و آنهم شامل جادوی خاص است.

 

14» جادو یا جادوی خاص یا جادو در معنای جزئی«به عربی سحر و به انگلیسی «Magic»: فنّی است مرموز برای اثرگذاری بر عالم مادّه با دخالت ارادهٔ جادوگر؛ چه ابتدایی باشد و چه برای خنثی کردن جادوی دیگری؛ چه هدف متعالی داشته باشد و چه پست. چه ورد بخواند، چه حرکاتی انجام دهد و چه از وسایلی استفاده کند.

 

15» برای معرّفی جادو مطابق دانش شناسی کاربردی، واژهٔ جادو را باید از چند جنبه بررسی کنیم:

 

الف» واژه شناسی. یعنی معنای مورد استفادهٔ آن در بین مردم.

 

ب» معرّفی «دانش نظری جادو» مشهور به نظریه‌های جادو. یعنی دانشی که به «چیست؟» و «چرا؟»ها در مورد جادو جواب می دهد. و آن علمیست به این نام که مرموز و حتّی رازورزانه یا سرّی است. یعنی توسّط علم شناخته نشده. زیرا هیچگونه توضیح، توجیه، نظریه یا رابطهٔ علّت و معلول به روش علمی در مورد آن ارائه نشده. امّا چون تلاش به روش علمی و روش‌های کهن دراین زمینه وجود داشته، و فرضیه هایی نیز دراین مورد ارائه شده، نمیتوان جنبهٔ دانش آنرا کنار گذاشت.

 

ج» معرّفی «دانش کاربردی جادو». یعنی دانشی که از چگونه انجام دادن اعمال عجیب سخن می گوید. نه از «چیست؟» و «چرا؟»

 

16» معرّفی «فنّ جادوگری» یا «سحر» پر حجم‌ترین قسمت مبحث است. زیرا جادو قبل از هر چیز یک فنّ است و از چگونه عمل کردن برای هدفی خاص صحبت می کند.

 

17» واژه‌شناسی : واژهٔ «جادو» در زبان پهلوی jâdug بوده‌است. لیکن در پهلوی و نوشته‌های کلاسیک پارسی از جمله شاهنامه کلمهٔ «جادو» به معنی شخص جادوگر است. عملی که این شخص انجام میدهد «جادوی» است که به معنی جادوگری است یعنی امروز به‌اشتباه «جادوی» را «جادو» میگویند و ناچار «جادو» را «جادوگر» می گویند. دو نمونه از کاربرد «جادو» در معنی اصیل آن ذکر میشود: در خوان چهارم رستم »زن جادو=جادوگر» در شاهنامه آمده‌است «چو آواز داد از خداوند مهر / دگرگونه گشت جادو «=جادوگر» به‌چهر».

 

18» در مثالی اخیرتر سعدی میگوید «همشیرهٔ جادوان «جادوگران» بابل / همسایهٔ لعبتان کشمیر»
واژهٔ «magic» معادل انگلیسی آن است، که از واژهٔ «Magus» گرفته شده که در پارسی قدیم نام یکی از موبدان ستاره شناس زردشتی نه نام «maguš» یا «مجوس» بوده که یعنی «مربوط به منطقه Medes». که Medes نیز خود به معنی «قلمرو ماد» است.

 

19» پس از فتح ایران، اعراب، زردشتیان را مجوس می خواندند. و این واژه همان‌ گونه بهمین معنی بکار می رود.
20» واژهٔ «مجیک» با حروف پارسی در نوشته‌های کهن ایران به چشم می خورد. مثلا اوستا کتاب مقدس رزتشتیان پنج قسمت می باشد که یک قسمت آن مربوط به جادوگری یا جادوی سفید میباشد و اینبخش مجیک نامیده میشود که مغ‌ها «روحانیون زرتشتی» بعد از آموزش‌های مجیک به سطح ماگی یا مجیکن نایل می شدند.

 

21» بطور روشن مشخص نشده که واژه مجیک ایرانی می باشد یا نه. از طرفی شواهد و مدارک زبانشناسان و تکرار این کلمه در نوشته‌ها حکایت از ایرانی بودن آن دارد؛ و از طرف دیگر تاکنون کسی جواب روشنی به منشاء این کلمه در زبان اوستایی نداده است.

 

معنای غیر اصطلاحی

 

22» در زبان پارسی و عربی
فنونی که از تاثیرات عجیب بحث می کنند را این طور نام برده اند و معنا و دسته بندی کرده اند:
«ترتیب موارد در دسته بندی زیر اصلاح شده است.»

 

23» علم و فنّ تنویم یا خواب مصنوعی یا خواب مغناطیسی یا هیبنوتیزم

 

24» جادو «در معنای خاص»: ایجاد تغییری در عالم مادّه به روشی فراطبیعی به ارادهٔ جادوگر.

 

25» کیمیا: علمی که در مورد تبدیل مس، فلزّات، یا حتّی سنگ به طلا بحث می کند. تلاش دراین زمینه منشاء به وجود آمدن علم شیمی شد.

 

26» هیمیا یا علم و فنّ طلسم‌ها: روش ترکیب قوای عالم بالا با موجودات عالم پایین

 

27» علم و فنّ اعداد و اوفاق: دربارهٔ ارتباط اعداد و حروف مطالب باهم و تشکیل جداول خاصّی به صورت مثلّث یا مربّع و قرار دادن حروف و اعداد در خانه‌های آن برای رسیدن به مطالب مختلف به طرزی مخصوص

 

28» علم و فنّ خافیه: در مود چگونگی تغییر و تکثیر حروف و اسامی چیزی که مورد نظر است و استخراج نام‌های ملائکه و شیاطین موکّل بر آنها. سپس دعا کردن با وردی که از آنها تشکیل شده.

 

29» علم و فنّ احضار ارواح «شبیه لیمیا»

 

30» لیمیا یا علم و فنّ تسخیرات: چگونگی ارتباط با ارواح نیرومند عالم بالا. «شبیه احضار ارواح» مانند تسخیر جن

 

31» سیمیا: دربارهٔ چگونگی ترکیب اراده و قوای فیزیکی خاص برای کارهای عجیب

 

32» از انواع آن علم و فنّ ریمیا یا تردستی یا چشم بندی در پارسی یا شعبده در عربی ست: روش استفاده از قوای فیزیکی و خصلتهای حواس انسان، برای وانمود کردن آثار خاصّی به چشم و گوش و حواس یا حتّی ذهن «یعنی به کمک قوهٔ خیال بیننده آثاری عجیب در نظرش مجسّم میکند که وجود ندارند.». چه با روش‌های فیزیکی، مادّی و طبیعی؛ و چه چه فراطبیعی

 

33» پیشگویی یا غیب‌گویی: علم خبر دادن از حوادث در گذشته، حال یا آینده؛ که بر غیب‌گو پنهان است، با دخالت ارادهٔ غیب گو. اینن فن انواعی دارد:

 

34» عرّافی:عرّاف کسی ست که از کلمات و حالات و رفتار سوال کننده پی به آیندهٔ او ببرد.

 

35» کهانت «در معنای خاص»: کاهن کسی است که برای او صاحب رایی از طایفهٔ جن باشد و وی را به آینده خبر دهد. یا به امور مخفی خبر دهد. مثلا فلان مال دزدیده شده کجاست؟ چه کسی فلانی را کشت؟ …

 

36» کیمیا، سیمیا، لیمیا، هیمیا و ریمیا را علوم یا فنون پنج گانهٔ مخفی می خوانند. کهانت در معنای عام یعنی برقراری رابطه با یک جن. کاهن نه تنها می تواند از جن در مورد گذشته، حال، یا آینده بپرسد؛ بلکه می تواند از او بخواهد کاری عجیب انجام دهد.

 

37» در زبان انگلیسی ودر جوامع اروپایی

 

در بین عوام در اروپا: تحت تاثیر قرار دادن وقایع، با استفاده از نیروی اسرار آمیز یا فراطبیعی

 

38» بر حسب دسته بندی ریچارد کیک هِفِر، مورخ دانشگاهی:
جادوی روان‌شناختی: اولی بر روی ذهن دیگری تأثیر می گذارد تا آنگونه که جادوگر میـــخواهد عمل کند، مانند علاقه مند ساختن کسی به دیگری

 

39» جادوی خیالی یا توهمی: پدید آوردن عجایب گوناگون به چشم بیننده. مانند جادویی که ضیافت شامی را پدید آورد یا جادوگر را نامرئی کند،

 

40» در افسانه‌ها:
جادوی واضح: جادویی است که به سرعت نتیجه‌اش ظاهر شود.

 

جادوی تدریجی و ظریف: جادویی است که اثرش بطور تدریجی و نامحسوس دنیا را تغییر میدهد.
جادوی سرایتی: به کمک اجسام فیزیکی که زمانی با شخص یا چیزی که جادوگر می خواهد روی او تأثیر بگذارد، در تماس بوده‌است. جادوی همسانی با استفاده از عکسهای یا اشیای فیزیکی است که به نوعی با شخص یا چیزی که می خواهیم تحت تأثیر قرار دهیم، شباهت دارد. مانند عروسک‌های وودو

 

41» جادوی متعالی یا جادوی سفید: از یک نیروی الهی کمک می گیرد و هدف متعالی دارد

 

42» جادوی پست یا جادوی سیاه«Necromancy»: جادویی که با نیروهای پست از قبیل مرگ سر و کار دارد یا هدف شخصی دارد. مثلا برای آسیب زدن به فردی استفاده شود با اجساد و موادّ مرده «گاهی نفرت انگیز و کثیف» سروکار دارد

 

43» احضار و گفت‌وگو با روح مردگان مثلا جهت گفت‌وگو با روح عزیزی که مرده‌است یا برای گرفتن اطلاعات از روحهای مردگان بعنوان نوعی پیش گویی یا برای کمک گرفتن در انجام جادویی دیگر.

 

44» غیب گویی: یک عمل جادوگری مشهود دیگر است که هدف آن دادن اطلاعات درباره گذشته، حال و آینده «پیشگویی است. اینکار اغلب با ابزاری انجام می شود.

 

 

انواع غیب گویی عبارتند از:

 

طالع بینی، فال گیری و تفسیر فال یا طالع
فال ورق: غیب گویی به کمک ورق فال گیری
غیب گویی به کمک رصد ستارگان
غیب گویی به کمک رمل و اسطرلاب
غیب گویی به کمک گوی‌بینی
عرّافی: غیب گویی با نگاه کردن به ظاهر فرد
غیب گویی به کمک جادوی سیاه
مشورت با فردی غیرقابل رویت.

 

 

45» کهانت: اگر با فردی از نوع جن مشورت انجام شود، آنرا کهانت و مشورت گر را کاهن گویند. این لغت معانی دیگری هم دارد. نوع خاصّی ازآن را ئی چینگ مینامند.

 

 

46» در دین اسلام
منظور از سحر تمام فنون عجیب است. چه با عوامل طبیعی «شعبده بازی» و چه با عوامل غیر طبیعی. چه توسّط خود ساحر، چه توسّط نماینده‌ای از جن کافر «کهانت». بنا به گفته قران در سوره بقره جادوگری توسط شیاطین از زمان حضرت سلیمان رواج یافت چنان که شیاطین برای اختلاف و جدایی انداختن و بروز انواع فتنه‌ها به مردم جادو را آموزش می دادند که خداوند دو ملک به نامهای هاروت و ماروت را مامور ساخت تا راه مقابله با جادو رابه مردم یاد دهند خداوند درباره جادو می فرماید: اینکار هیچ سودی ندارد و جادوگر کافر و مخلد در جهنم است.

 

 

47» تعریف اعمال مشابه دیگر در این جا، کمک میکند تا متوجّه تفاوتشان با جادو شویم:
دعا و نیایش که یک پرستش است، اگرچه به ورد که نوعی جادو دانسته می شود، شبیه است.

 

عمل قربانی‌کردن برای یک موجود یا خدای مافوق طبیعی و سپس تقاضای از این خدا یا موجود و میانجی گری آن خدا در اجابت آن عمل نیز درصورت اجابت به جادو شبیه است.

 

48» تفاوت دعا و جادو این است که:
الف: دعا و پرستش نیاز به خواست شخص و موافقت یک خدا دارد که می تواند تقاضای را رد کند. اما شرایط موفّقیّت شخصی و ناشی از عملکرد معیوب جادوگر است.

 

ب» هنگامیکه دعا منجر به نتیجه نمیشود، به این معناست که خدا اینگونه خواسته. اما هنگامیکه جادویی موثر نمی‌افتد، بعلت نقص در عملکرد جادوگر است.

 

ج» جادو بیشتر دارای یک دستورالعمل خاص است. امّا دعا بدون تفکر و دقّت قبلی نیز صورت می گیرد.

 

بعضی بر این باورند که چه در دعا و چه در جادو بکار بستن خود باور یا ایمان است که نتیجه مطلوب رابه بار می‌آورد. امّا نیایش‌گر به تاثیر خدا یا واسطه باور دارد. در حالی‌که جادوگر به تاثیر ارادهٔ خود از راهی غیر طبیعی ایمان دارد. کسی هم که اعتماد به نفس دارد به تاثیر ارادهٔ خود از راهی طبیعی ایمان دارد.

 

 

49» عناصر شیمیایی توسط کیمیاگران با رمز نگاشته می ‌شد:
کیمیاگران در قدیم، برای رسیدن به سنگ کیمیا که فلزّات، مخصوصاً مس رابه طلا تبدیل می‌کرد بطور سرّی تلاش میکردند. نتیجهٔ تلاش‌های آنها کشف بعضی واکنش‌های شیمیایی و عناصر و … بود. آنها این اعمال را کیمیا می دانستند و علایم ستاره‌شناسی را برای نشان دادن عناصر بکار می بردند.

 

50» نجوم، یا علم ستاره‌شناسی در قدیم نوعی جادو تلقّی می شده. امّا اکنون پیش گویی به کمک ستارگان، از ستاره‌شناسی جدا شده است.

 

51» مخالفان پیامبران گاه معجزات آنها را سحر می خواندند، تا معجزه بودن آنها را انکار کنند.

 

52» افرادی نیز سحر یا اعمال عجیب خودرا معجزه می خوانده اند تا بتوانند ادعای پیامبری کنند.

 

53» وجود جادو نیز بطور جهانی اثبات نشده. امّا اعتبار نسبتاً جهانی دارد.

 

54» در دین یهود حضرت سلیمان می‌توانست با پادشاهی با حیوانات ارتباط برقرار کند.

 

55» در دین اسلام: مطالب مربوط به حوادث عجیب در اسلام و خصوصاً قرآن چند دسته‌اند:
الف» نابودی ناگهانی تمدّن‌هایی که به پیامبرانشان ایمان نیاوردند با عذاب به ارادهٔ خدا و نه پیامبر. مانند: عاد و ثمود

 

 

56» خدا به حضرت آدم اسامی الهی را گفت، و او بر می‌شمرد. هنگامیکه از فرشتگان خواسته میشود آنها را دوباره تکرار کنند، نمی توانند، اما حضرت آدم می تواند. این توانایی حیرت آور و “اکتسابی” است. زیرا خداوند این توانایی رابه موسی آموزش داد.

 

 

57» معجزه: گذاشتن تاثیری عجیب بر عالم مادّه برای اثبات پیامبری فردی بدون دخالت ارادهٔ آن پیامبر. معجزه جزو فنون سحرآمیز نیست، زیرا ارادهٔ فرد در اثربخشی آنها تاثیری ندارد؛ و توسّط عوام به نام جادو شناخته نمیشوند. مثال هایی از معجزه:

 

الف» تبدیل شدن عصای حضرت موسی به ماری در صحرای سینا
ب» تبدیل شدن عصای حضرت موسی به مار بزرگی در مقابل فرعون
ج» تبدیل شدن عصای حضرت موسی به اژدها در مسابقهٔ جادوگری که فرعون مصر ترتیب داده بود.
د» تسلّط حضرت سلیمان به حیوانات، جن، نیروهای طبیعی مانند باد، و گفت و گو با آنها و فرمان دادن به آنها.
ه» کرامت: گذاشتن تاثیری عجیب بر عالم مادّه به ارادهٔ خدا و بدون دخالت ارادهٔ آن فرد توسّط فردی که پیامبر نیست. در راستای انجام آنچه آیین الهی اش به او دستور می دهد.

 

 

58» «آصف بن برخیا» با دانشی که در مورد کتاب «شاید یعنی نام‌های الهی» داشته، از جنّی بدعمل که اصلاح شده بودو نزد حضرت سلیمان بود نیز بهتر عمل می‌کرده.

 

59» جادو «در معنای اصطلاحی قرآن»
الف» جادوگران در مسابقهٔ جادوگری که فرعون مصر ترتیب داده بود تکّه‌های کوچک مادّه را مانند مارهایی به حرکت در آوردند.

 

60» ماجرای هاروت و ماروت، در آیه 102 سوره بقره، ماجرای هاروت و ماروت ذکر شده که ماحصل آن طبق روایات معتبر بدین قرار است:
در سرزمین بابل، سحر و جادوگری به اوج خود رسیده و موجب ناراحتی مردم گردیده بود. خداوند دو فرشته رابه صورت انسان مامور ساخت که عوامل سحر و طریق ابطال آن رابه مردم بیاموزند، تا بتوانند خودرا از شر ساحران بر کنار دارند. ولی این تعلیمات قابل سوء استفاده بود; چرا که فرشتگان ناچار بودند برای ابطال سحر ساحران طرز انجام آنرا نیز تشریح کنند تا مردم بتوانند از این راه به جلوگیری بپردازند. این موضوع سبب شد که گروهی از مردم پس از آگاهی از طرز سحر، خود در ردیف ساحران قرار گرفتند.

 

61» واژه هاروت و ماروت
نام هاروت و ماروت به عقیده بعضی از نویسندگان، ایرانی الاصل است او می‏گوید در کتاب ارمنی با نام هرروت به معنی حاصلخیزی و مروت به معنی بی‏مرگی برخورد کرده است، او معتقد است که هاروت و ماروت ماخوذ از این دو لفظ می‏باشد. ولی این استنباط دلیل روشنی ندارد. در اوستا الفاظ هرودات که همان خرداد باشد و همچنین امردات به معنی بی مرگ که همان مرداد است به چشم می‏خورد.

 

62» چشم زخم: در سوره قلم، آیه آخر آمده: و بدرستی که نزدیک بود آنان که کافر شدند، هر آینه تو را توسّط چشمانشان «آسیب» بزنند هنگامیکه شنیدند قرآن را. و میگویند که او دیوانه است. و «حال آنکه» آن «قرآن» جز پندی برای جهانیان نیست.

 

63» در آیین هندو:
همیشه عده بسیاری قبول داشته‌اند که آیین هندو و هند سرزمین جادو، هم مافوق طبیعی و هم از دیگر انواع آن بوده‌است. هندوئیسم یکی از معدود دین‌هایی است که متون مقدسی مانند وداس دارد ودر آن در مورد جادوی سیاه و سفید هردو بحث می کند. ودا آتاروا آن نوع ودایی است که با مانتراها سرو کار دارد و هم برای جادوی خوب و هم بد بکار می رود. واژه مانتریک در هند، به معنای “جادوگر” است، زیرا مانتریک، مانتراها، طلسم‌ها و لعنت‌ها را میداند و میتواند برای یا بر ضد انواع جادو استفاده شود. تعداد زیادی از زاهدان پس از دوره‌های توبه و مدیتیشن به مقامی می رسند که دارای نیروای ماورا الطبیعه میگردند. با این وجود، بسیاری این را انتخاب نمیکنند ودر عوض از طریق ورود به عرصه روحانیت به نیروهای فراطبیعی دست پیدا میکنند. گفته می شود تعداد زیادی از سیدهارها معجزاتی انجام داده‌اند که انجام آنها غیر ممکن است.

 

64» در قبایل غیر متمدّن:
از قبایل بومی در استرالیا و نیوزلند گرفته تا قبایل ساکن در جنگ‌های بارانی آمریکای جنوبی، قبایل آفریقایی و ملحدان الحاد باستان، گروههای قبیله‌ای در اروپا و جزایر بریتانیا، نوعی تماس با دنیای ارواح در رشد این جوامع بشری، به چشم میخورد. نقاشی‌هایی که در غارهای باستانی در فرانسه موجود است، فرمول‌های جادوگری هستند که برای دستیابی نه شکار موفق تولید شده بودند.

 

65» نفی جادو در بین ملل و ادیان :
یهودیت، مسیحیت بطور رسمی، جادو را منع میکنند و همیشه جادوگران رابا درجات مختلفی از شدت تعقیب و تنبیه کرده‌اند. این ادیان جادو را یا پندار باطل میدانند. یا ناشی از دخالت موجودی «مانند فرشته یا جن» که با جادوگر پیمان بسته تا طبیعت رابه خواست او دستکاری کند.

 

 

66» مسلمانان یا پیروان اسلام، به وجود «جادو» یا به عربی «سحر» به معنای خاصّی اعتقاد دارند و انجام آن «جادوگری» یا به عربی «سحر» را منع و نهی می کنند.

 

 

67» در روایات اسلامی پیشبینی شده که فردی به نام دجّال پیش از انقلاب مهدی موعود و استقرار حکومت جهانی او، با جادو و شعبده و فنّاوری زمان عدّهٔ زیادی را مخصوصاً از زنان و جوانان می فریبد ودر کار حکومت خلل ایجاد می کند.

 

68» برخی فرضیه‌ها و نظریه‌های جادوشناسی
کسانی که به وجود جادو عقیده دارند، اثر بخشی آن رابه چند علّت می خوانند:
به موجب عملی خاص، طبق دستورالعملی خاص؛
یا توسط قدرت اراده و خواست جادوگر؛
یا در صورتی که جادوگر عقیده داشته باشد می تواند ارواح مخاطب جادو و طلسم وی را به اینکار وادارد؛

 

 

69» تاریخ جادوگری
جادو در آثار هنری
در ادبیات غنایی:عشق، عنصر اصلی ادبیات غنایی بارها سنگ کیمیایی نامیده شده که ناخالصی‌ها رابا درد و رنج از مس وجود عاشق می‌زداید و سپس آن رابه طلا تبدیل میکند.

 

 

در ادبیات حماسی: در شاهنامهٔ فردوسی:
رستم در خان چهارم با زن جادوگر روبه‌رو می شود
پس از جنگ اوّل رستم و اسفندیار، که رستم از 8 تیری که به بدن او خورده بود، با درمان سیمرغ شفا یافت؛ در روزبعد به میدان آمد. اسفندیار شدیداً از زنده بودن او غافلگیر شد و گفت: «تو با جادوی زال چنین سالمی»

 

 

70» قرآن، سوره دوم، آیه ۱۰۲:
و «یهود» از انچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم می خوانند پیروی کردند. سلیمان هرگز کافر نشد «یعنی مرتکب جادوگری نشد»؛ ولی شیاطین کفر ورزیدند؛ و به مردم سحر آموختند. و «نیز یهود» از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت» نازل شد پیروی کردند. و به هیچکس چیزی یاد نمی‌دادند، مگر این‌که از پیش به او میگفتند «ما وسیله آزمایشیم، کافر نشو«یعنی مرتکب جادوگری نشو»» ولی آنها ازآن دو فرشته، مطالبی را می‌آموختند که بتوانند بوسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند؛ ولی هیچ گاه نمیتوانند بدون اجازه خداوند به انسانی زیان برسانند. آنها قسمت‌هایی را فرا می گرفتند که به آنان زیان می رسانید و نفعی نمی‌داد. و مسلماً میدانستند هر شخصی خریدار اینگونه متاع باشد، در آخرت بهره‌ای نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود انچه خود رابه آن فروختند، اگر می دانستند!

 

 

71» در خط هیروگلیف یعنی خطی که مصریان باستان از عکسهای برای نگارش استفاده می‌کردند نشان داده شده است که دین و جادو باهم رابطه ای نزدیک داشتند.الهه های مصر بر خلاف خدایان فرهنگهای دیگر خرد و دانش جادویی رابه بشر سپردند.«برای مقایسه می نوانیم به اسطوره های یونان باستان اشاره
کنیم.بر اساس این اسطوره ها قهرمانی به نام پرومتیوس وادار شد خدایان را فریب دهد تا اسرار تولید آتش راکه سمبل ظهور حکمت و دانش است به وی بیاموزند

 

 

72» طبق آیات قرآن کریم و دیگر کتابهای آسمانی و مذهبی اولین جادوگران تاریخ قوم حضرت سلیمان «ع» «حدود ۱۱ قرن قبل از میلاد»بوده اند که جادو را ابتدا از جنیان سپس روش مقابله با آنرا از فرشتگان آموختند..

 

 

73» «سحر» در لغت، به هشت معنا آمده که مهمترین انها عبارت است از:
الف. خدعه و خیالاتِ بدون حقیقت و واقعیت; همانند شعبده و تردستى;
ب. جلب شیطان ها از راه هاى خاص و کمک گرفتن از آنان;
ج. معناى دیگرى است که بعضى پنداشته اند این که ممکن است با وسایلى ماهیت و شکل اشخاص و موجودات را تغییر داد; مثلا، انسان رابه وسیله آن به صورت حیوانى درآورند ولى این نوع خیال و پندارى بیش نیست و واقعیت ندارد.

 

 

74» مرحوم علاّمه حلّى در کتاب هاى قواعد، تحریر، منتهى و شهید ثانى«رحمه الله» در مسالک درباره سحر مطالبى آورده اند. شهید اول«رحمه الله» در کتاب دروس، علاوه بر شاخص هایى که مرحوم علاّمه ارائه مى دهد، شاخص هاى بیش ترى را ذکر مى کند. شیخ انصارى در مکاسب به نقل از ایشان دراین باره آورده است:

 

 

الف» سحر کلامى است که به زبان جارى کنند «اورادى که مفهوم نباشد؛
ب» یا چیزى که بنویسند؛
ج» یا نوشته اى که به همراه دارند؛
د» یا اورادى که بخوانند و بر ریسمانى بدمند و سپس گره بزنند؛
ه» سوگند بدهند «به موجوداتى مثل جن یا شیاطین یا ملک سوگند که فلان کار را بر ایشان انجام دهند؛
و» یا بخور دهند «دود بدهند»؛
ز» یا بدمند؛
ح» یا تصویر و مجسمه درست کنند «ساحر، تصویر یا مجسمه اى از شخص مسحور درست کند، سوزن در آن فرو برد یا با چاقو قسمتى ازآن را ببرد که با این کار ضررى جسمى بر شخص مسحور وارد مى کند؛
ط» یا با تصفیه نفس «ساحر با ریاضات غیر شرعى مثل اعمالى که مرتاض هاى هندى انجام مى دهند» بتواند به صرف اراده کارهایى انجام دهند؛
ی» یا با استخدام ملائکه یا اجنه یا شیاطین به کشف اشیاى گمشده یا مسروقه و علاج امراض بپردازند و به وسیله آنها در بدن یا قلب یا عقل مسحور تأثیر بگذارند.

 

 

75» تمایز سحر، کرامت و معجزه
مرحوم مجلسى«رحمه الله» به نقل از مازرى آورده است: فرق بین سحر و معجزه و کرامت دراین است که سحر به کمک اقوال و افعالِ ساحر انجام مى شود، ولى کرامت غالباً به صورت غیر منتظره انجام مى گیرد. معجزه هم در مقام تحدّى براى پیامبر صورت مى پذیرد.
امام الحرمین مى گوید: سحر از فرد فاسق ظاهر مى شود، ولى کرامت و معجزه هرگز از فاسق ظاهر نمى شود. شارح المقاصد گفته است: سحر اظهار امر حیرت آور از فرد پلید و پلید در انجام اعمال مخصوصى است که نیازمند یادگیرى مى باشد و از این دو نظر، از معجزه و کرامت جدا مى شود و به زمان و مکان و شرایط خاصى اختصاص مى یابد و چه بسا ساحر فردى فاسق و فاجر باشد، در حالى که معجزه و کرامت به زمان و مکان خاصى بستگى ندارد.

 

 

76» شهید ثانى«رحمه الله» مى گوید: با سحر به شخص مسحور ضرر مى زنند و یا قصد ضرر او مى کنند. بنابراین، معالجه و امثال آن سحر محسوب نمى شود، هر چند از طریق عادى تجربى نباشد.

 

 

77» علاّمه مجلسى«رحمه الله» مى گوید: سحر عملى پنهانى است; چون عامل مؤثر در آن معلوم نیست و عملکردش به این صورت است که اشیا و افراد رادر جلوى چشم دیگران تغییر مى دهد، ولى حقیقت آنرا نمى تواند تغییر دهد و موجب حبّ و بغض و مرض و امثال آن مى شود.

 

 

78» بیضاوى در تفسیر خود مى نویسد: مراد از سحر آن چیزى است که انسان با کمک شیاطین عملى حیرت آور انجام دهد و تنها کسى مى تواند این کار را بکند که مثل شیاطین پلید باشد.

 

 

79» اقسام سحر
الف» سحر منجّمان که از طریق نجوم درصدد پیش گویى حوادث عالم برمى آیند یا توسط علم نجوم طلسم مى کنند. «البته اطلاق نام «سحر» به پیش گویى مسامحه بنظر مى رسد».

 

ب» افرادى داراى نفوس قوى که مى توانند دیگران را سحر کنند. بعضى با ریاضت هاى غیر شرعى چنان قدرت روحى پیدا مى کنند که به صرف اراده خود مى توانند کارهاى اعجاب انگیز انجام دهند; مثل بازداشتن قطار از حرکت.

 

 

ج» سحر به کمک اجنه و با تسخیر جن; «اجنّه موجودات لطیفى هستند که روى کره زمین زندگى مى کنند. آنان روح مجرّد نیستند، بلکه چون از لطافت خاصى برخوردارند، مى توانند خود رابه هر شکلى درآورند.» احضار اجنّه براى کسى مقدور است که اوراد خاصى را که شامل سوگند دادن و صدا زدن انها با اسم است، بداند و انها را مکّرر بخواند تا وادار شوند در محلى که شخص احضار کننده مى خواهد حاضر شوند. برخى از کسانى که مبادرت به احضار اجنّه مى کنند اذعان مى دارند که اجنّه نیز مثل ما انسانها زندگى اجتماعى دارند; مثلا، سلطان و فرمان دار و اشتغال و مانند آن. ولى از جاهایى که انسان زندگى مى کند فاصله مى گیرند.

 

 

احضار انها راحت و تسخیرشان همانند تسخیر حیوانات مشکل است و احتیاج به ریاضت و چله نشینى دارد. انها قابل دیدن هستند و حتى مى توان از آنها عکس گرفت، داراى ادیان مختلفى هستند; مثلا بعضى از آنها شیعه اند. مؤمنان آنها در انجام اعمال خلاف مثل جدایى انداختن بین زن و شوهر از مسخِّر خود اطاعت نمى کنند اما از اجنّه کفّار در هر امرى و لو خلاف شرع مى توان استفاده کرد. در سحر به کمک اجنه، از آنها مى خواهند که مثلا به شخصى ضررى وارد کنند یا بلایى را بر سرش بیاورد یا به واسطه اعمالى بین زن و شوهر جدایى بیندازند به واسطه دوستى با اجنّه همچنین مى توان به انها دستور داد تا به واسطه جلب نظر آنها دیگر اجنه نیز از او اطاعت کنند.

 

 

 

80» دراین که آیا سحر واقعیت دارد یا جزو خرافات مى باشد، بین علماى اسلام، به خصوص علماى شیعه و سنّى اختلاف نظر وجوددارد. بیش تر علماى شیعه سحر را صرف خرافات مى دانند و به این آیه قرآن استدلال مى کنند که «فاذا حِبالُهُم و عِصِّیُهُم یُخیّلُ الیهِ مِن سِحرهم اَنّها تَسعى» «طه: 66» یا آیه «فَلّما اَلقَوا سَحروا اَعینَ النّاسِ و استَرهبوهم و جاؤوا بسحر عظیم.» «اعراف: 116»

 

 

81» شیخ طوسى«رحمه الله» از بزرگان علماى شیعه، در کتاب خلاف مى گوید: نزد بیش تر علما و ابى حنیفه و اصحابش و مالک و شافعى، سحر حقیقت دارد و با جادو مى توان کسى را کشت یا مریض کرد یا دستش را فلج نمود یا بین زن و مرد تفرقه انداخت و چه بسا اتفاق مى افتد که فردى در عراق شخصى را در خراسان سحر کرده، وی را مى کشد.

 

 

82» مرحوم مجلسى مى گوید: بیش تر علما بر این عقیده اند که سحر از خرافات است. اما این که چرا اثر مى کند و هیچکس منکر اثر سحر نیست، در مقام توجیه اثر سحر گفته اند: اگر مسحور بداند که درباره او سحر کرده اند، توهّم مسحور شدن باعث مى شود که اثر سحر در او ظاهر شود; مثل تلقین به مریض. اما اگر اصلاً نداند که درباره او سحر کرده اند، دراین خصوص با آن که هیچ یک از علما منکر این نوع اثر نشده اند، ولى هیچ گونه توجیهى براى آن ندارند، مگر آن که بگوییم این اعمال بر اثر استخدام جن و شیاطین علیه شخص مسحور انجام مى شود.

 

 

 

83» درباره جادو، حدیث معتبرى از امام صادق«علیه السلام» در کتاب احتجاج طبرسى وارد شده که بسیار جامع و نافع است. زندیق مصرى در بحثى طولانى که با امام صادق«علیه السلام» داشت، از ایشان پرسید: اصل جادو چیست و چگونه جادوگر مى تواند کارهایى عجیب و غریب انجام دهد؟ امام«علیه السلام» فرمود: سحر بر چند وجه است:

 

یک نوع آن به منزله پزشکى است; یعنى همان گونه که پزشکان براى هر مریضى راه علاجى مى یابند جادوگران نیز براى هر صحتى، راهى براى از میان بردن آن مى یابند و براى هر عافیتى راهى براى رفع آن مى جویند.

 

نوع دوم شعبده و سرعت دست و اعمال فوق عادت است. نوع سوم آن که شیاطین رابه خدمت مى گیرند.

 

 

زندیق گفت: شیاطین جادو را از کجا آموخته اند؟
فرمود: از همان جا که پزشکان پزشکى را مى آموزند; بعضى رابه تجربه و بعضى رابه علاج.
زندیق گفت: درباره ماجراى هاروت و ماروت… چه مى گویى؟

 

فرمود: آنها براى امتحان انسانها آمده بودند و تسبیحشان اینگونه بود که اگر بنى آدم فلان کار و فلان کار را بکنند یا فلان ورد را بخوانند فلان اتفاق روى مى دهد…. به این طریق، مردم انواع سحر را از انها فرا گرفتند. پس انها به مردم مى گفتند که ما براى امتحان شما آمده ایم. چیزى را که ضرر مى رساند و فایده اى براى شما ندارد از ما فرا نگیرید.

 

زندیق پرسید: آیا ساحر مى تواند با سحر خود، انسان رابه صورت سگى یا الاغى یا مثل این ها درآورد؟
امام«علیه السلام» فرمودند: ساحر عاجزتر ازآن است که بتواند خلق خدا را تغییر دهد و… اگر مى توانست هر آینه از خودش پیرى و فقر و مریضى را دور مى کرد… پس بهترین سخن ها درباره سحر آن است که بگوییم: سحر به منزله پزشکى است; ساحر کارى مى کند که مرد نتواند با زن خود هم بستر شود. او نیز نزد پزشک مى رود و خودرا معالجه مى کند و خوب مى شود.

 

 

 

84» دیگر احادیث نیز به نحوى مطالب این حدیث را در بردارند و چیزى اضافه بر آن ندارند، جز آن که در بعضى روایات، رقیه نوشتن «نوشتن دعاهاى مأثور یا آیات و همراه کردن انها با خود» جایز دانسته شده، اما همراه کردن سنگ هاى مخصوص یا اوراد مخصوص شرک و حرام شمرده شده است.

 

 

85» مرحوم فخر المحققین در کتاب ایضاح ادعا کرده که حرمت سحر و جادو از ضروریات دین اسلام است و هرکه جادو را حلال بداند کافر است.

 

 

86» شهید اول و شهید ثانى«رحمه الله» در کتاب هاى دروس و مسالک خود ادعا کرده اند که هر کس سحر و جادو را حلال بداند باید کشته شود.

 

 

87» شارح النخبه گفته است: هر چه موجب ضرر به دیگرى شود یا موجب اهانت به مقدسات شود حرام است، چه سحر باشد و چه غیر آن.

 

 

88» صاحب دروس «شهید اول» همچنین گفته است: طلسم نیز مانند سحر حرام است.

 

 

89» تا این جا مسلّم شد که سحر در اسلام حرام است. اما این که آیا بطور مطلق حرام است یا بعضى جاها استثنا شده، ظاهرا اینگونه سحر که براى مقاصد درست به کار گرفته مى شود مثل پیدا کردن گمشده یا بقاى عمارت یا فتح سرزمین کفر جایز است، به خصوص باطل کردن سحر با سحر جایز مى باشد.

 

 

90» اما باید توجه داشت که عده ای از ساحران که مدّعی سحر نوع سوّم اند، بازیگرانی بیش نیستند ودر قوه خیال انسان تصرف می‏کنند و بر آدمی اثر خیالی می‏گذارند، یعنی اگرچه سحر یک اثر واقعی بر آدمی می‏گذارد، ولی این اثر واقعی به صورت مستقیم نیست و دلیلی بر وقوع آن نداریم، بلکه کانال این اثر، قوّه تخیّل انسان‏ها است. این ساحران با کارهایی در خیال بیننده اثر می‏گذارند و بیننده سحر اگر انسان ضعیفی باشد، بازار ساحران بسیار گرم خواهد بود، اما اگر انسان قوی باشد، خیال او به سهولت در اختیار ساحران قرار نمی‏گیرد.

 

 

91» بهمین جهت است که سر و کار ساحران دغل باز همیشه با خردسالان یا افراد ساده لوح است. ساحر در خیال بیننده اثر می‏گذارد و آن گاه خیال بیننده در خود او اثر می‏گذارد و احساس رفتار خاصی در او ایجاد می‏کند. هر چه خیال القا شده قوی‏تر باشد، اثرش روی فرد بیننده قوی‏تر است.
علت امر آن است که انسان ازآن جا که کارهایش رابا اراده انجام می‏دهد، اراده‏اش بر علم او متّکی است.

 

 

92» علی«ع» می‏فرماید:”کسیکه سحر بیاموزد، کم یا زیاد، کافر شده است و رابطه او با خداوند به کلّی قطع می‏شود”.

 

 

93» یادگیری سحر به قصد ابطال آن اشکالی ندارد، بلکه گاهی بعنوان واجب کفایی می‏بایست عدّه‏ای سحر را بیاموزند تا اگر مدّعی دروغگویی خواست از این طریق مردم را اغفال یا گمراه کند، سحر و جادوی وی را ابطال نماید و دروغ مدّعی را فاش سازند.

 

 

 

94» سلیمان و ساحران بابل: از احادیث چنین بر می‏آید که در زمان سلیمان پیامبر «ع» گروهی در کشور او به عمل سحر و جادوگری پرداختند، سلیمان دستور داد تمام نوشته‏ها و اوراق آنها را جمع‏آوری کرده در محل مخصوصی نگه‏داری کنند «این نگهداری شاید به خاطر آن بوده که مطالب مفیدی برای دفع سحر ساحران در میان آنها وجود داشته». پس از وفات سلیمان گروهی آنها را بیرون آورده و شروع به اشاعه و تعلیم سحر کردند، بعضی از این موقعیت استفاده کرده و گفتند: سلیمان اصلا پیامبر نبود بلکه به کمک همین سحر و جادوگریها بر کشورش مسلط شد و امور حیرت آور انجام می‏داد! گروهی از بنی اسرائیل هم از آنها تبعیت کردند و سخت به جادوگری دل بستند، تا آنجا که دست از تورات نیز برداشتند.

 

 

 

95» هنگامی که پیامبر اسلام «صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏» ظهور کرد و ضمن آیات قرآن اعلام نمود سلیمان از پیامبران خدا بوده است، بعضی از احبار و علمای یهود گفتند: از محمد تعجب نمی‏کنید که می‏گوید سلیمان پیامبر است در صورتی که او ساحر بوده؟.

 

 

این گفتار یهود علاوه بر اینکه تهمت و افترای بزرگی نسبت به این پیامبر الهی محسوب می‏شد لازمه‏اش تکفیر سلیمان «علیه‏السلام‏» بود، زیرا طبق گفته آنان سلیمان مرد ساحری بوده که خود رابه دروغ پیامبر خوانده و این عمل موجب کفر است.

 

 

96» چگونه فرشته معلم انسان می‏شود؟
در اینجا سؤالی باقی می‏ماند و آن اینکه طبق ظاهر آیات فوق و روایات متعدد – چنانکه گفتیم – هاروت و ماروت دو فرشته الهی بودند که برای مبارزه با آزار و آزار ساحران به تعلیم مردم پرداختند، آیا براستی فرشته می‏تواند معلم انسان باشد؟ پاسخ این سؤال در همان احادیث ذکر شده است و آن اینکه خداوند آنها رابه صورت انسانهائی در آورد تا بتوانند این رسالت خودرا انجام دهند، این حقیقت را می‏توان از آیه 9 سوره انعام نیز دریافت آنجا که می‏گوید: و لو جعلناه ملکا لجعلناه رجلا: اگر او «پیامبر» را فرشته‏ای قرار می‏دادیم حتماً وی را به صورت مردی جلوه‏گر می‏ساختیم.

 

 

97» هیچکس بدون اذن خدا قادر بر کاری نیست
در آیات فوق خواندیم که ساحران نمی‏توانستند بدون اذن پروردگار به کسی زیان برسانند این به آن معنی نیست که جبر و اجباری در کار باشد، بلکه اشاره به یکی از اصول اساسی توحید است که همه ی قدرتها دراین جهان از قدرت پروردگار سرچشمه می‏گیرد، حتی سوزندگی آتش و برندگی شمشیر بی اذن و فرمان او نمی‏باشد، چنان نیست که ساحر بتواند بر خلاف اراده خدا در عالم آفرینش دخالت کند و چنین نیست که خدا را در قلمرو حکومتش محدود نماید بلکه اینها خواص و آثاری است که او در موجودات مختلف قرار داده، بعضی ازآن حسن استفاده می‏کنند و بعضی سوء استفاده، و این آزادی و اختیار که خدا به انسانها داده نیز وسیله‏ای است برای سنجیدن و تکامل آنها.

 

 

98» سحر چیست و از چه زمانی پیدا شده؟
در اینکه سحر چیست، و از چه تاریخی به وجود آمده؟ بحث فراوان است این قدر می‏توان گفت که سحر از زمانهای خیلی قدیم در میان مردم رواج داشته است، ولی تاریخ دقیقی برای آن در دست نیست، و نیز نمی‏توان گفت چه کسی برای نخستین بار جادوگری رابه وجود آورد؟

 

 

99» جادوگری از نظر تورات:
سحر و جادوگری از نظر کتب عهد قدیم «تورات و کتب ملحق به آن» نیز ناروا و بسیار ناپسند است، زیرا در تورات می‏خوانیم: با صاحبان اجنه توجه مکنید و جادوگران را متفحص نشوید تا «مبادا» از آنها ناپاک شوید و خداوند خدای شما منم.

 

 

100» قاموس کتاب مقدس دراین باره می‏نویسد: و پر واضح است که سحر در شریعت موسی راه نداشت، بلکه شریعت، اشخاصی را که از سحر مشورت‏طلبی می‏نمودند به شدیدترین قصاصها ممانعت می‏نمود.

 

 

ولی جالب اینجا است که نویسنده قاموس کتاب مقدس اعتراف می‏کند که باوجود این یهود سحر و جادوگری را فرا گرفتند، و بر خلاف تورات به آن معتقد شدند، او به دنبال مطلب قبل می‏گوید: لکن باوجود اینها این ماده فاسده در میان قوم یهود داخل گردید، قوم به آن معتقد شدند ودر وقت حاجت بدان پناه بردند. .

 

 

101» به همین دلیل قرآن آنها را شدیدا مورد نکوهش قرار داده، و آنها را سود گرانی می‏شمرد که خود رابه بدترین بهائی فروختند.

 

 

102» سحر در عصر ما : امروز یک سلسله علوم وجوددارد که در گذشته ساحران با استفاده از آنها برنامه‏های خودرا عملی می‏ساختند:
الف» استفاده از خواص ناشناخته فیزیکی و شیمیائی اجسام، همانگونه که در داستان ساحران زمان موسی «علیه‏السلام‏» آمده که آنها با استفاده از خواص فیزیکی و شیمیائی مانند جیوه و ترکیبات آن توانستند چیزهائی به شکل مار بسازند و به حرکت در آوردند.

 

ب» استفاده از خواب مغناطیسی، هیپنوتیزم، و مانیه‏تیزم، و تله‏پاتی، «انتقال افکار از فاصله دور».

 

البته این علوم نیز از علوم مثبتی است که می‏تواند در بسیاری از شئون زندگی مورد بهره‏برداری صحیح قرار گیرد، ولی ساحران ازآن سوء استفاده می‏کردند و برای اغفال و فریب مردم آنها رابه کاری می‏گرفتند.

 

 

103» این نکته نیز به ثبوت رسیده که نیروی اراده انسان، قدرت فراوانی دارد و هنگامی که در پرتو ریاضتهای نفسانی قویتر شود کارش به جائی می‏رسد که در موجودات محیط خود تاثیر می‏گذارد، همانگونه که مرتاضان بر اثر ریاضت اقدام به کارهای اعجاب انگیز می‏کنند.

 سید بهروز محمدزاده

 

104» این نیز قابل توجه است که ریاضتها گاهی مشروع است و گاهی نامشروع، ریاضتهای مشروع در نفوس پاک نیروی سازنده ایجاد می‏کند، و ریاضتهای نامشروع نیروی شیطانی، و هردو ممکن است منشا خارق عادات گردد که در اولی مثبت و سازنده ودر دوم ویرانگر است.

 

 

 

105» معنای “سحر” از نظر جامعه شناسان: در بین جامعه شناسان بیش تر از سوی انسان شناسانی که بر جوامع ابتدایی یا قبیله ای مطالعاتی داشته اند مثل نوتایلرها و منتقدانش، سحر بررسی شده است. معنای جادو و هدف از جادو و سحر نزد مردم شناسان و علمای دینی و متون دینی ما یکی نیست، هر چند بسیار به هم نزدیک است: انسان شناسانی که تجربه مستقیم و دست اولی از جوامع ابتدایی داشتند، عملکردهایی از این قبایل مشاهده میکردند که برایشان بسیار بی خردانه می نمود. اولین واکنش در برابر این باورداشت ها و عملکردهای به ظاهر بی خردانه این بود که آنها را بعنوان محصول عقب ماندگی و توحش طرد می‌نمودند. لوی برول «1922» آنرا خصلتی ماقبل منطقی و فریزر و تایلر آنرا اندیشه ای ماقبل علمی می انگاشتند و این نوع رفتارها را «جادو و سحر» می نامیدند.

 

 

106» بدلیل آن که اینگونه عملکردها رابطه نزدیکی با ادیان ابتدایی آن قبایل داشت ودر بیش تر موارد، جزیی از مناسک مذهبی انها بود، جداسازی جادو از دین در هر مورد معین، همیشه امکانپذیر نبود، اگرچه عده ای از دانشمندان سعی داشتند به طریقی میان دین و جادو تمایز قایل شوند; مانند مالینوفسکی که جادو را برای منظور مشخص یا نتیجه معین و دین را فاقد منظور مشخص و معین میدانست و می‌گفت: جادو یک فن عملی ودر برگیرنده کنش هایی است که تنها بعنوان وسیله رسیدن به هدف های مشخص و مورد انتظار ساخته و پرداخته شده است و حال آن که دین مجموعه ای از کنش های فی نفسه است که مقصود ازآن نفس انجام گرفتن همین کنش هاست.

 

 

 

107» به هر روی، این کوشش ها نشان می دهد که مردم شناسان تا چه حد سعی در توجیه و تبیین اعمال عجیب‌وغریب اقوام ابتدایی داشتند و گاهی نیز هم چون فریزر، که جادو را منشا دین میدانست، این اعمال را سرمنشا دین معرفی می کنند.

 

 

 

108» ویلیام گود، یازده معیار را برای تمایز جنبه های جادویی از جنبه های مذهبی برمی شمارد:

 

1- جادو ابزارمندتر است و هدفش رسیدن به نوعی نتیجه نهایی ملموس و مادی است.

 

2- شگردهای جادو با چشم بندی بیش تری همراه است.

 

3- هدف های جادو مشخص و محدود است.

 

4- جادو در جهت هدف های فردی است، نه گروهی.

 

5- جادو بیش تر یک کار فردی است تا یک فعالیت گروهی.

 

6- فنون جادویی را می‌توان جا به جا کرد – اگر یک فن کارایی نداشته باشد.

 

7- جادو از جنبه عاطفی اندکی برخوردار است.

 

8- عمل جادو کم تر جنبه اجباری دارد.

 

9- جادو به شرایط و زمان خاص بستگی ندارد.

 

 

10- احتمال ضد اجتماعی بودن جادو بیش تر است.

 

 

11- جادو بعنوان وسیله بکار برده می شود و فی نفسه یک هدف نیست.

 

 

109» نکته کلی تر دیگری که میتوان درباره جادو گفت این است که مفهومی که ما از جادو داریم به سنت فرهنگی خاص ما تعلق دارد و فرهنگ های دیگر ممکن است در آن اشتراک نداشته باشند.

 

110» مفهوم جادو به فرهنگ خاص بیش تر بستگی دارد و چه بسا عملی را غربی ها جادویی تصور کنند، در حالی‌که آن عمل از نظر کنش گر یک عمل کاملا عادی محسوب می شود.

 

111» به اعتقاد جان بیتی نیز جادو اساسا یک پدیده نمایشی است و جنبه وسیله ای تنها بعد سطحی و ظاهری آنرا تشکیل می دهد. جادو بیش تر به هنر شباهت دارد تا علم و برای شناخت آن باید تحلیلی رابه کار برد که متفاوت از تحلیل وسیله ای رفتار باشد.

 

112» جادو به تحلیلی بر حسب معنای رفتار نیاز دارد. بنابر این، برای بیتی، معقول یا نامعقول بودن اعمال جادویی مطرح نیست، بلکه این‌ها ماهیتی نمادین دارد.

 

 

113» پس از بیتی، رابرت هورتون سعی داشت تحلیلی کامل از جادو ارائه دهد. البته، بحث های تفصیلی دراین زمینه بسیار است و مجال مستقلی می طلبد، اما بعنوان نتیجه گیری می‌توان گفت: جادو نزد مردم شناسان غرب همان اعمال عجیب غریبی است که اقوام ابتدایی برای دست یابی به اهدافی خاص انجام می‌دهند. بهترین شاخص های جادو شاخص های یازده گانه ویلیام گود میباشد.

 

114» اما این تعریف مردم شناسان از جادو تعریف عامی است که حتی بعضا با مناسک دینی اشتباه گرفته می شود. از این رو، آنان بحث جادو را درضمن بحث دین مطرح می کنند و حتی بعضی جادو را جزیی از دین می انگارند. ولی موشکافی معنای جادو و این‌که دقیقا مراد جامعه شناسان از جادو چیست، مجال دیگری می طلبد; زیرا هر جامعه شناس صاحب نظر تعریفی منحصر به فرد ارائه می کند و شاخص هایی ارائه می دهد که با دیگری متفاوت است.

 

115» امام علی علیه‌السلام»: چشم‌زخم ‌و طلسم ‌و جادو و فال ‌نیک ‌زدن ‌واقعیت ‌دارد، اما فال ‌بد زدن ‌و سرایت بدی واقعیت ‌ندارد.» میزان الحکم

 

 

116» امام علی «علیه‌السلام» : منجم‌مانند کاهن ‌است ‌و کاهن‌مانند جادوگر و جادوگر مانند کافر و کافر در آتش ‌است. میزان الحکمه،

 

 

117» زنی خدمت رسول خدا «صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم» آمد و عرض کرد: ای‌رسول ‌خدا شوهری ‌دارم ‌که ‌با من‌تند است ‌و من ‌کاری ‌کرده‌ام جادو و جنبل» که‌ با من‌مهربان ‌شود؟ رسول ‌خدا» صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم» فرمودند: وای ‌بر تو دینت‌ را تیره ‌کردی لعنت ‌فرشتگان ‌نیک ‌بر تو باد این‌جمله ‌را سه ‌بار فرمودند:« لعنت ‌فرشتگان ‌آسمان ‌بر تو باد! لعنت‌فرشتگان ‌زمین‌بر تو باد» میزان الحکمه»

 

118» امام علی «علیه‌السلام» : چشم‌زخم‌، دعا و افسون، جادو و فال ‌خوب ‌زدن ‌حقیقت ‌دارد، اما فال ‌بد و واگیری ‌حقیقت ‌ندارد. میزان الحکمه،،

 

119» پیامبر خدا «صلی‌الله‌علیه ‌و آله ‌و سلم»: فال ‌بد زدن‌، شرک ‌است. از ما نیست ‌کسیکه ‌فال ‌بد زند یا برایش ‌فال ‌بد زده ‌شود به ‌فال ‌بد ‌دیگران ‌نسبت ‌به‌خود اعتقاد داشته ‌باشد، پیشگویی ‌کند یا برایش‌پیشگویی ‌شود، جادو کند یا برایش ‌جادو شود به ‌پیشگو و جادوگر مراجعه ‌کند. میزان الحکمه،،،

 

120» امام صادق«علیه‌السلام» : تأثیر فال ‌بد به‌خودت ‌بستگی ‌دارد: اگر آن ‌را راحت ‌بگیری‌راحت ‌می شود. اگر سخت‌بگیری ‌سخت‌میشود و اگر آن‌رابه ‌چیزی‌نگیری ‌چیزی ‌نخواهد بود. میزان الحکمه،،

 

121»کسانی که عمل گشودن سحر راانجام می دهند باید متصف به این صفات باشند :
الف»قولا وعملا موحد باشند
ب» از محرمات و معاصی دوری کنند
ج» پایبند مستحبات باشند
د» علم ودانش ومهارت این کاررا داشته باشند
ه» افرادی متقی و پرهیزگار باشند
و» جرات وشهامت داشته باشند
ز» متواضع امین ومتاهل باشند
ح» هدفشان گردآوری مال از افراد ضعیف الایمان نباشد
ط» توانا وقادر باشند که خودرا از ضرر سحر حفظ نمایند

 

122» راه درمان سحر چیست؟
کسی که دچار سحر شده است، راه علاج آن سحر نیست زیرا شر و بدی رابا بدی از بین نمی برند و کفر رابا کفر نابود نمی کنند بلکه شر و بدی تنها با نیکی از بین می رود بدین خاطر هنگامی که از پیامبر «صلی الله علیه و سلم» در باره النشرة سؤال شد فرمود: «آن از عمل شیطان است» و النشرة ذکر شده در حدیث به معنی از میان بردن سحر از شخص سحر زده شده با سحر است.

 

123» اما اگر با قرآن کریم و دعاهای مباح، و رقیه شرعی باشد اشکالی ندارد ولی اگر با سحر باشد همان گونه که بیان شد جایز نیست زیرا سحر پرستش کردن شیاطین است. ساحر تنها بعد از پرستش کردن شیاطین و خدمت کردن و تقرب جستن به آنها می تواند سحر کند و سحرش آشکار می شود. لکن الحمدلله مانعی برای علاج شخص سحر زده با قرآن و ادعیه شرعیه و داروهای مباح وجود ندارد همان گونه که انواع بیماری‌ها به وسیله پزشکان معالجه می‌شود.

 

124» از جمله درمان های شرعی، معالجه سحر با قرآن است. بر شخص سحر زده عظیم ترین سوره قرآن، سوره فاتحه را می خواند و آنرا بر او تکرار می کند. اگر قرائت کننده ای نیکوکار مؤمن که می‌داند هر چیز به قضا و قدر خداوند است و تصرف امور در دست الله تعالی است و اوست که اگر به چیزی بگوید باش، می شود، بخواند و قرائتش از ایمان، تقوا و اخلاصش باشد و آنرا تکرار کند سحر از بین می رود و صاحبش به اذن خداوند شفا می یابد.

 

125» تعدادی از اصحاب رسول الله صلی الله علیه و سلم بر صحرانشینانی عبور کردند که رئیسشان را مار نیش زده بودو هرکاری کرده بودند، خوب نشده بود به تعدادی از اصحاب گفتند: آیا شما درمانی سراغ دارید؟ گفتند: بله. یکی از انها سوره فاتحه را بر او خواند. پس او بلند شد مثل این که بلافاصله از بند آزاد شده باشد خداوند وی را از شر نیش مار عافیت داد.

 

126» هنگامی که بر سحر زده شده فاتحه، آیة الکرسی، سوره احد، معوذتین یا آیات دیگر خوانده شود همراه با دعاهای وارده در احادیث از پیامبر صلی الله علیه و سلم مانند این دعای پیامبرصلی الله علیه و سلم که به منظور رقیه برای بعضی از بیماریها سه بار یا بیشتر تکرار می کرد «اللَّهُمَّ رَبَّ النَّاسِ أَذْهِبْ الْبَاسَ اشْفِهِ وَأَنْتَ الشَّافِی لَا شِفَاءَ إِلَّا شِفَاؤُکَ شِفَاءً لَا یُغَادِرُ سَقَمًا» «ای پروردگارانسان ها! بیماری اش را برطرف ساز و چنان شفایی عنایت کن که هیچ‌گونه بیماری ای باقی نماند. چرا که تو شفا دهنده هستی و هیچ شفایی، به جز شفای تو وجود ندارد».

 

127» جبریل علیه السلام بر پیامبرصلی الله علیه و سلم با تکرار سه بار این دعا رقی نمود:« بِاسْمِ اللَّهِ أَرْقِیکَ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ یُؤْذِیکَ مِنْ شَرِّ کُلِّ نَفْسٍ أَوْ عَیْنِ حَاسِدٍ اللَّهُ یَشْفِیکَ بِاسْمِ اللَّهِ أَرْقِیکَ» «به نام خداوند تو را از هر چیزی که باعث آزار توست، و از شر هر نفس و چشم حسود رقیه می کنم؛ خداوند شفایت می دهد و به وسیله نام الله تو را محفوظ می دارم».

 

 

128» «قال رسول الله: من تعلیم شیئا من السحر قلیلا او کان آخر عهد ه من الله» : کسی که به مقدار کم یا زیاد از سحر تعلیم گرفت پیمانی که با خدا بسته است به پایان رسیده است . البته بعضی ها می گویند برای اینکه بتوانیم سحر را باطل کنیم تعلیم آن جایز است . اما استدلالشان منطقی نیست چونکه در گشودن و باطل کردن سحر نیازی به تعلیم و فراگیری خود سحر نیست زیرا گشودن سحر طریقه صحیح و درستی دارد که پیامبردر ابطال سحر از خودش آنرا مورد استفاده قرار داد بدون اینکه خود سحر را یاد بگیرند.

 

129» فرق معجزه و سحر :
معجزه از جانب خداوند برای تصدیق ادعای پیامبران به آنها اعطا می شود . معجزات اموری اعجاب انگیز ودارای حقیقت هستند که باطن و ظاهر آنها باهم هماهنگی دارد واسباب طبیعی در آنها هیچ گونه نقش ودخالتی ندارد واگر تمام مردم روی زمین به سعی وتلاش برخیزند تامانند معجزات را ارایه دهند عجز وناتوانیشان دراین مورد نمایانتر می شود وهر چقدر در آن دقت کنند به صحتش بیشتر یقین می کنند . اما سحر جادو از کسی سر می¬زند که با ارتکاب گناه ومصیبت وتوهین به مقدسات اسلامی ودوری از ایمان ونظافت، ‏‎شیاطین را خشنود وآنها را مطیع و مطیع خود سازد وجادوی اینها در نهاد خود هیچ حقیقی ندارد وقادر به شکستن قانون طبیعی جهان نیست بلکه سحر آنها نوعی خیال افکنی , ظاهر آرایی, دروغ¬بافی و حیله های ظریفی است وهر فردی با تلاش قادر به انجامآنها است ومی تواند به سطح آن جادوگر برسد وشاید بتواند بهتر از آنها خیال پرداز ی وشعبده بازی کند .

 

130» ساحران افرادی فاسق , ماجراجو و فتنه انگیز هستند , ودر میان افراد جامعه جنگ ودر گیری و عداوت و دشمنی ایجاد می کنند وبرای جامعه مشکل ساز هستند .

 

131» اما اگر از فردی متقی و متمسک به سنت نبوی امر شگفت انگیز ای صادر شود کرامت آن شخص پرهیزگار محسوب می شود و صاحب کرامت کسی است که همیشه متوجه خدا بوده و نیتش خوب باشد و زمانی که کرامت از او ظاهر شود , شکر خدا را بجا میآورد و کرامت خودرا مخفی نگه می دارد و با بیان وتوضیح آن اظهار فضل و بزرگی نمی کند وبه تقوی و فروتنیش افزوده می شود.

 

132» در کتاب الله و سنت رسول الله هیچ نوع مدرک و دلیلی که دال بر احضار روح باشد نیست . همچنین در کتاب الله وسنت اشاره نشده که با دعا , ورد ، سحر و جادو و با آیات قرآن و یا به طریقه دیگری می توان روحی را احضار کرد یا آنرا مطیع و فرمانبدار نمود .چیزی که شرعا ثابت است این است که بعد از مرگ , روح وجود و بقاء دارد و از بین نمی رود . زمانی که ازبدن جدا می شود در عالمی دیگر غیر از عالم دنیا که با آن ما نوس می گردد به نام عا لم برزخ داخل می شود و تحت قوانینی جدید قرار می گیرد و امکان باز گشت آن به دنیا وجود ندارد .

 

133» الله تبارک و تعالی می فرمایند : «ومن وراء هم برزخ الی یوم یبعثون» در پیش روی ایشان جهان برزخ است تا روزی که بر انگیخته می شوند . برزخ به معنی حایل و مانع است یعنی در جلو ی آنها هم چون حائل و مانعی است که آنها را از رجوع به دنیا باز می دارد.
 
منبع:
ekshefkarbi133.ir
  • سید بهروز محمدی
  • ۰
  • ۰

مطالبی جالب در مورد جن:

خصوصیات فیزیکی جن از دید انسان ؛ اعجاب آور است. عنصر اصلی وجودی جن آتش است وبه علت نداشتن عنصر خاک در وجودش می تواند به هر شکل و اندازه ای تبدیل شود.


 ۱- جن 


جانوریست دارای شعور و فیزیکی غیر ارگانیک  که از لحاظ شان وجودی ؛ از دید ادیان پایینتر از انسان و بالاتر از حیوان جای می گیرد .در فرهنگ فارسی به آن دیو و در فرهنگ عرب به آن جن و در فرهنگ لاتین demon یا jinn نام گرفته است. جن به معنای چیزی است که؛ پوشیده شده  و منظور پوشیده ماندن او از حواس ماست

۲- خصوصیات فیزیکی جن از دید انسان ؛ اعجاب آور است. عنصر اصلی وجودی جن آتش است وبه علت نداشتن عنصر خاک در وجودش می تواند به هر شکل و اندازه ای تبدیل شود.و بسیاری از چیزها را در یک آن جا به جا کند .همچنین سرعت نقل مکان بسیار بالایی دارد. می تواند مثلا ظرف ۵ دقیقه فاصله بین اوتاوا  و تهران را طی کرده و برگردد.۳- جن ابزار ساز نیست ؛ وبه علت خصوصیات فیزیکی منحصر بفرد ؛قادر است در هر مکان و شرایطی زندگی کند وبرای همین به خانه و مسکن نیازی ندارد. زیرا سرما و گرما و باد و بوران بر او کارگر نیست .جن به وسایل حمل و نقل بی نیاز است  و از اینجا می توان فهمید که جن ها دارای صنعت وتکنولوژی نیستند ؛ و شهر و کاشانه ای ندارند مکان معمول زندگی آنها کوه وجنگل و دشت است.

۴- جن مانند همه جانداران غذا مصرف می کند . اما به مقداری بسیار کمتر از انسان.و بیشتر غذای آنها از طریق استشمام است.
۵-جن ها مثل انسان جنسیت ونر یا ماده دارند . تولید مثل می کنند و تشکیل خانواده می دهند ؛ و به صورت جماعت زندگی می کنند و جامعه ندارند. و گاه با انسانها نیزازدواج میکنند.
۶- جن نسبت به انسان زیاد عمر می کند . حدود ۱۰۰۰ سال به بالا .جن هایی که در سوره ی جن از آنها نام برده شده  که وقتی اولین بار آیات قرآن را شنیدند ؛ از شدت ازدحام داشتند بر سر هم خراب می شدند ؛ احتمالا هنوز زنده اند . جن ها مانند انسان دانا و نادان  ؛فرمانده و فرمانبردار  ؛ ارباب و بنده ؛ کافر و متدین ؛ شفیق و شرور دارند.وقتی که مردند از بین میروند و نیازی به قبر و گورستان ندارند.

۷- جن دارای عقل است . اما نه عقل ابزار ساز و عقل فلسفی و خلاقیت هنری .عقل جن به معنای قوه ی ارزیابی امور روزمره یا همان عقل معاش  و قوه تشخیص است ؛ به اضافه هوشی سرشار ؛ اعم از قدرت خواندن فکر و جستجو و یافتن گذشته و آینده.ولی بیشترفرمانبردار است تا آمر.
۸- جن ها مانند انسان نامگذاری می شوند  ؛ و دارای اسم و رسم و شهرت هستند دارای زبان خاص ؛ و قوه تکلم هستند و قادر به فهم زبان آدمیان.

۹- معروف ترین جن ؛ ابلیس  ؛یا همان شیطان نام دارد  که وصف حال او را شنیده اید ؛ که چون بسیار در قرب به حق کوشید به جایگاه فرشته های مقرب رسید ؛ اما چون حاضر به سجده بر انسان نشد از درگاه رانده شد.

۱۰- جن در شرایطی قادر به تسخیر انسان  و انسان در شرایطی ؛ قادر به تسخیر جن است . انسان مسخر شده را مجنون؛ یا دیوانه ؛یا دیو زده ؛ و جن تسخیر شده را ؛موکل می نامند گویند خود جنیان بر سه قسمند: دیو.؛جن وپری ؛که از لحاظ مکانی ؛ مادون فرشته هستند. و بازهمانها هم از خانواده های مختلفی هستند که گوناگونی زیادی دارند. ؛


۱۱- جن می تواند در مواردی تربیت شده  ؛ به انسان خدمت کند. چنین سنتی در میان جنگیران ایران و پاکستان وهند وجود دارد . اما به طور کل ؛ نه بودا ؛ نه دالای لاما ؛ نه اولیا الله ؛ و نه عرفا و نه پیامبران هیچکدام ؛به مدد خواستن از موجوداتی که مثل انسان ؛خطا و اشتباه و گناه می کنند ؛توصیه نکرده اند اما همگی؛ وجود آنها را تایید کرده اند.

۱۲- جنیان مانند امواج رادیویی و ماهواره ای ؛با ما هستند ظاهر نمی شوند ؛اما حاضرمی شوند و بعضی از انها درخانه ها و بدن شخصیت های ضعیف رفت و آمد می کنند. و معمولا اونهایی که بخاطر اعمال و کردار و رفتار نادرستشون در وازههای درونشون باز شده در براحتی در تسخیر جنیان قرار میگیرند.

۱۳- جن ها ؛ بعضی از ما را به شکل همزاد و غیر همزاد دوست دارند؛ کمکمان می کنند ؛همینطورجواهرات و اشیای قیمتی ما ؛ازجمله انگشترهایی با نگین سنگ (مخصوصا عقیق)را بسیار دوست دارند (ومخصوصا اگر بر آن آیات و اوراد حک شده باشند) .اگر دوستمان داشته باشندو سخنی باماداشته باشند ؛بیشتربه خوابمان می ایند و دلسوزی خود را اعلام می کنند .خیلی ازآنها خدمتگذار ارواح اولیا هستند و دست ماراگرفته اندو خیلی ها هم به کردار اکثر آدمیان اهل شیطنت ؛بیشتر آنها بی ضررند و مثل ما گرفتار این دنیا و درگیر و دار تقدیر خویشند.

 

۱۴- اما آنان که ماورای طبیعت  و موجوداتش را باور ندارند؛ چند دسته اند :کسانی که انچه که نمی بینند را باور ندارند . اینها معمولا فقط آنتی تز قصه های جن وپری مادربزرگ ها هستند؛ که حتی زحمت دانستن کوچک ترین اطلاعاتی جز نقد داستان گرمابه های تاریک وکوتوله های پاسمی و عروسی جن ها رابه خودشان نداده اند. این تیپ آدمها از ۷ سالگی که مادر بزرگه داستان های جن وپری را برای ترساندن و خواب کردنشان تعریف می کرده ؛هنوز زیر لحاف هستند.و یا اینکه هارد دیسک کوچکشان از مسئله پر شده و دیگر تاب و یارای درک و پذیرش راز را ندارند.مثل من چهارتا کتاب خوانده اند و تمام ماجرا را در همان چهارتا دیده اند.و گروهی که پوچ یا ابسورد هستند: کسانی که خویش را منکرند چه رسد به ماورای خویش . و گروه آخر کسانی که جنها ؛ دستشان می اندازند و در مجالس احضار ارواح در نقش یک روح برایشان شیرین کاری می کنند ؛تا فردا در مدح روح کتاب چاپ کنند و جایزه بگیرند.
جن برای انسان  از انسان خطرناک تر نیست . همانطور که انسان برای مار از مار خطرناک تر است!(در تاریخ بشر حتی یک مورد مرگ انسان به دست جن گزارش نشده در حالی که فقط در دوره حکومت استالین ۳۵ میلیون روس به قتل رسیدند آمار کشتار جنگ های مذهبی صلیبی و جنگ های جهانی و قومی و قبیله ای پیش کش) در حقیقت هیچ چیز ؛ هراس ناک تر و هوس ناک تر از انسان نیست ؛ که به قول توماس هابز :انسان گرگ انسان است.پس بهترین دفاع در مقابل جن نترسیدن است.


۱۵- در کل و بدون در نظر گرفتن موارد خاص آنها به ما کاری ندارند .ماهم به آنها کاری نداریم . ازدود و دم و سر و صداهای شهر و بوی فاضلاب و …… فراریند مثل ما کار و مکافات دارند.


16- جنها معمولا به انسانها بطور محسوس کاری ندارند . و معمولا بدون اینکه ما متوجه بشیم کارشون را انجام میدن و اگر بخواهند اثری روی ما بذارند آثرشون بیشتر در ارتباطات ما با دیگران و روحی است تا جسمی اما همیشه دلیلی برای کارشون دارند.17- و  اینکه جنها بی خودی خلق نشدن و در اصل خداوند بوسیله آنها نظم را بنوعی کنترول میکند. و و بعضی از آنها مامورند که به عده ای از انسانها کمک و به بعضی غیر مستقیم آسیب برسانند. و یا مسیر زندگیشون را عوض کنند. که اینکار فقط توسط نوعی خاص از آنها انجام میشود . (گرچه اکثر جنها چنین توانایی دارند). و انسانها با امواجی که از خود ارسال میکنند. ماموریت اونها را تعیین مینمایند ؛ که الان باید کمک کنند و یا شما را بسوی بدبختی ببرند . و همانطور که گهگاهی در تولد یک بچه که میبایست سالم بدنیا بیاد اختلالی ایجاد میشه و ناقص دنیا میاد و یا سیستم عصبی ما گاهی خطا میکنه و ممکنه پیام نادرستی به مغز بده. گاهی ما هم به اشتباه پیامی به اجنه میدهیم. که فکر میکنه که باید توبیخ بشیم. و اختلالاتی در ما ایجاد میکنه.که با اعمال و کارهایی و یا با گرفتن دعاهای بخصوصی میتوان مشکل را اصلاح کرد.

  • سید بهروز محمدی